توهم هوشمندی؛ همه ما درگیر آن هستیم…! احتمالاً اگر از افراد بپرسیم آیا شما توهم هوشمندی دارید یا خیر، هیچ کس نخواهد گفت بله! من توهم هوشمندی دارم! و بطور طبیعی ویژگی اصلی توهم هوشمندی این است که فرد خودش نمیفهمد که رفتارش توهم است، زیرا هیچ کس نمیپسندد که به عنوان یک توهم پنداشته
توهم هوشمندی؛ همه ما درگیر آن هستیم…!
احتمالاً اگر از افراد بپرسیم آیا شما توهم هوشمندی دارید یا خیر، هیچ کس نخواهد گفت بله! من توهم هوشمندی دارم! و بطور طبیعی ویژگی اصلی توهم هوشمندی این است که فرد خودش نمیفهمد که رفتارش توهم است، زیرا هیچ کس نمیپسندد که به عنوان یک توهم پنداشته شود! برای آشنایی بهتر با خودتان، لطفاً تا انتهای این متن را بخوانید و فکر نکنید که همه چیز را قبلاً میدانید!
توهم هوشمندی دارای دو سطح است.
در سطح اول و سادهتر آن، این حالت رخ میدهد که ما به طور قطع معتقدیم که آنچه که خوانده یا دیدهایم، ۱۰۰ درصد درست است.
اما در سطح دوم، آن به شدت پیشرفتهتر است و خطرات آن بیشتر میباشد.
در این سطح، ما فکر میکنیم که بسیار بیشتر از آنچه که یاد گرفتهایم، به آن مسلط هستیم. به عبارت دیگر، در تخمین هوشمندانه و مهارتی خود درباره یک موضوع، به اشتباه میافتیم. بنابراین، درگیر یک اعتماد به نفس نادرست قرار خواهیم گرفت که از آن رهایی آسان نیست.
بهتر است بررسی کنید که آیا اینگونه جملات را از دیگران شنیدهاید یا خودتان به کار بردهاید:
– “من خودم میدانستم و نیازی به گفتن شما نبود.”
– “این مقاله هیچ چیزی برای من نداشت.”
– “یک سمینار تکراری رفتم، هیچ نکتهای نداشت.”
– “کتابها تکراری شدهاند. من ترجیح میدهم با علم روز، باهوشیم را اضافه کنم.”
– “نه! این درست نیست! آنها همه اشتباه میکنند!”
احتمالاً این صحنهها را در مهمانیها تکراری دیدهاید که در آن صحبت از سیاست میشود و همه ادعا میکنند که صاحب نظر هستند.
یا زمانی که از بهترین سطح اقتصاد کشور صحبت میشود، برخی از افراد با دیدگاه خود راهحلهای فوری و شفابخشی ارائه میدهند.
در همان زمان، اگر موضوع، نحوه بازی یک تیم ورزشی باشد، همه به عنوان متخصصان علم ورزش، اشتباهات مربیان و داوران را بررسی میکنند.
واقعیت آن است که ما سعی میکنیم همه چیز را درک کنیم و این باعث توهم هوشمندی در ما میشود. استیون هاوکینگ، فیزیکدان بزرگ معاصر، این را به عنوان نقطه مقابل دانش و بدتر از نادانی میشناسد.
توهم باهوشی در ما به واسطه عوامل زیر به وجود میآید:
۱- سیستم پاداش مغزی:
در مغز، یک هورمون به نام دوپامین (هورمون لذت) وجود دارد که باعث ایجاد لذت در ما میشود. وقتی مغز ما دستور ترشح این هورمون را میدهد، ما لذت میبریم. به عنوان مثال، زمانی که ما مطلع میشویم که برندهایم و جایزهای دریافت خواهیم کرد، یا وقتی در آزمون کنکور موفق میشویم و یا به تشویقات اطرافیانمان برخورد میکنیم، این هورمون ترشح میشود. مغز ما همواره میخواهد با ترشح این هورمون، حالت شادی و لذت بیشتری داشته باشیم، بنابراین به دنبال دلیلی برای این افزایش ترشح هستیم. یکی از دلایل اصلی ترشح دوپامین توسط مغز، داشتن دانش و مهارت است یا حداقل احساس اینکه ما دانشی را بلد هستیم. هر زمان که ما چیزی را میدانیم یا مهارتی را به خوبی بلد هستیم و آن را انجام میدهیم، سیستم پاداش مغزی فعال میشود، مشابه افراد معتاد به مواد مخدر که از ترشح دوپامین در پاسخ به مصرف مواد برخوردارند.
اهمیت قضاوت دیگران
شاید افرادی از این دست را دیده باشید! این افراد معمولاً به دیدگاه دیگران تردید میکنند و به نظر میرسد که فقط دیدگاه خودشان درست است!
این افراد عاشق این هستند که در نظر دیگران به عنوان افرادی بسیار متفاوت، باهوش و متفکر به نظر برسند. در واقع، آنها علاقه دارند تا به عنوان فردی که بیشتر از دیگران میداند، شناخته شوند. من این نوع افراد را “همهچیزدان” مینامم. آنها به طور عمومی خو好 شنونده بودن نیستند و تمایلی به مشورت با دیگران ندارند. آنها میخواهند دانش و علم خود را به عنوان چیزی جدیدتر و متفاوتتر به ارمغان بیاورند.
توهم باهوشی در این افراد به دلیل عدم اهمیت دادن به دیدگاههای دیگران شکل میگیرد. آنها به طور کلی ارزش کمتری برای دیدگاههای دیگران قائل هستند.
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی
قدیما، مفهوم اینترنت و فضای مجازی وجود نداشت، اما در حال حاضر به طور پایدار و قاطع در زندگیها حضور دارد.
عضویت در شبکههای اجتماعی به عنوان یک عادت پس از خرید موبایل به ما وارد شده و به منبع اصلی خبرها تبدیل شده است.
شما با خواندن یک متن فلسفی درباره اگزیستانسیالیسم فقط یک کلیک فاصله دارید. در حقیقت، شما به همان اندازه نزدیک به خواندن روش ساخت بمب اتم هستید!
بنابراین، دنیایی از اطلاعات و اخبار درست و نادرست، سالم و ناقص در دسترس شماست. سرعت تولید اطلاعات به حدی بالاست که زمانی برای تحلیل و بررسی آنها باقی نمیماند.
چگونه میتوان توهم باهوشی را درمان کرد؟
زمان آن رسیده است که روشی برای درمان توهم باهوشی پیدا کنیم.
۱- قبول کنید که باورهای شما قطعی نیستند
ممکن است مناسب باشد که گاهی اوقات باورهایی که درباره مسائل مختلف دارید را مورد بازنگری قرار دهید. ما اغلب فکر میکنیم که باورهایمان و هوشمان قطعی و قابل انکار هستند.
به عنوان مثال، ممکن است باور داشته باشیم که سرمایهگذاری در طلا روشی بسیار امن برای سرمایهگذاری است. اما آیا واقعاً تلاش کردهایم تا تحلیلهای فنی که این باور را رد میکنند را مطالعه کنیم؟
قدم اول در دوری از توهم باهوشی، قبول کردن این است که باورهایی که در ذهنمان شکل گرفتهاند، قطعی نیستند.
باهوشی تنها کافی نیست، به مهارتها تسلط پیدا کنید
برای اطمینان حاصل کردن از یادگیری یک موضوع، باید بررسی کنید تا چه اندازه در انجام آن مهارت دارید. تبدیل دانش به مهارت تنها از طریق تمرین و تکرار قابل دستیابی است.
برای درمان توهم باهوشی، شما نیازمند اقدام و عمل هستید. اگر این کار را انجام دهید، نه تنها از توهم باهوشی فاصله میگیرید، بلکه اعتماد به نفس شما نیز افزایش مییابد.
همیشه موتور یادگیری خود را روشن نگه دارید
تلاش کنید از هر رویداد، هر چیز و هر فردی یاد بگیرید.
وقتی تصمیم میگیرید از هر چیزی یاد بگیرید، در واقع به صورت پیشفرض تقبل میکنید که همه چیز را نمیدانید. یک مثال معروف وجود دارد که میگوید “همه چیز را همه کسانی که در اطراف ما هستند نمیدانند”. به عبارت دیگر، هوش و دانش بین افراد مختلف تنوع دارد.
حتی اگر کسی کاری را انجام میدهد که به نظر شما اشتباه است، به جای انکار، به فکر کنید که چه تفکری میتواند به این رفتار منجر شود.
آیا اگر شما در جای آن شخص بودید، ممکن است به همین نحو فکر و رفتار کنید؟ در واقع، با داشتن آگاهی و درک، شما میتوانید همواره به عنوان یک فرد یادگیرنده عمل کنید و از توهم باهوشی دوری کنید.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0